روز یکشنبه بود و چند روز پس از راهپیمایی اربعین واقعه تلخ زاریا اتفاق افتاد. در روز اربعین زنان و مردان زیادی مسیری حدود 80 تا 160 کیلومتری را پیموده بودند و خود را به حسینیه «بقیهالله» در زاریا رسانده بودند و در طول مسیر شعارهایی علیه آمریکا و صهیونیست سر میدادند. همین دلیل اصلی بود برای حملات وحشیانه ارتش تا این کشتار ناجوانمردانه را مرتکب شوند. غیرنظامیان با هدف قرار دادن شیعیان همه را به رگبار بستند و مثل برگ خزان پیر و جوان و زن و مرد به زمین ریختند و سپس همه را در یک گور دسته جمعی دفن کردند.
پسر اولم عبدالله و دومی عباس هر دو فارغ التحصیل رشته علوم قرآنی بودند و یکی از هدفهایشان تلاش برای گسترش تشیع و ادامه راه شیخ زکزاکی بود. فرزند سومم محمد نام داشت او سال آخر رشته مهندس بود که به شهادت رسید. فرزند چهارمم احمد او نیز دانشجو بود. پنجمین پسرم ابراهیم در رشته پزشکی درس میخواند و کمک زیادی به شیعیان نیجریه که وضع مالی خوبی نداشتند میکرد و تنها با این هدف وارد این رشته شد تا شیعیانی که مورد حملات رژیم قرار میگیرند رسیدگی و آنها را درمان کند. فرزند ششم جواد نام داشت. تازه درسش تمام شده بود و علاقه زیادی به علوم دینی داشت. او در آخر عمرش 40 حدیث از ائمه اطهار(ع) جمع آوری کرده بود و قصد داشت آنها را به زبان انگلیسی ترجمه کند و به چاپ برساند.